امروز یک چیز بدی یاد گرفته ام
امروز یک چیز بدی یاد گرفته ام
در واقع نمی دانم بد است یا نه
یاد گرفته ام با آدم ها شبیه خودشان رفتار کنم
خودت که باشی ، اگر خودِ نسبتا خوبت که باشی
یک طناب می اندازند گردنت و هی هی ات می کنند
یا یک پالون می اندازند رویت و سواری می خواهند ازت
تازه در بعضی ها مشاهده شده بار هم سوارت می کنند
همیشه دلم می خواست خودِ خوبم باشم
از آن رویِ نشُسته ی بد اخلاق و خشنم استفاده نکنم اما آدم ها نمی ذارند
اینجوری که تو را ببینند امانت نمی دهند و زندگی ات را خراب می کنند
+ پس همین ما ادم هاییم که نمیذاریم یه نفر خودش باشه
اما باز توقع داریم که خودش باش
نظرات شما عزیزان: